معنی کوشش و سعی
فارسی به عربی
یقضه
واژه پیشنهادی
حل جدول
جهد
سعی و کوشش
اهتمام
مجازاً سعی و کوشش
دوادو
سعی و کوشش نمودن
ورزیدن
جهد، کوشش، سعی
تلاش
سعی، کوشش، پدربزرگ
جد
جهد ، کوشش ، سعی
تلاش
تلاش ، سعی ، کوشش
جهد
تلاش، سعی، کوشش
جهد
فرهنگ فارسی آزاد
سَعْی، (سَعی- یَسْعی) کار و کوشش کردن- سعی کردن- همّت نمودن- قصد کردن- اقدام نمودن- به شتاب و مثل حالت دویدن پیمودن- تند راه رفتن
معادل ابجد
772